جدول جو
جدول جو

معنی هفت اعضا - جستجوی لغت در جدول جو

هفت اعضا
(هََ اَ)
کنایه از مجموع بدن آدمی است، و تقسیم آن بدین ترتیب است: سر با گردن، سینه وآنچه در آن است، پشت و آلت تناسل، و دو دست و دو پای. (آنندراج). هفت اندام. (ناظم الاطباء) :
او کشیده ز هفت اعضا، جان
تو همی گوی هفت که به میان.
سنائی.
رجوع به هفت اندام شود
لغت نامه دهخدا
هفت اعضا
هفت اندام سر و گردن سینه دو دست و پا چور یا چوز
تصویری از هفت اعضا
تصویر هفت اعضا
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(هََعُضْوْ)
هفت اندام. هفت اعضا:
گفتم که هفت عضو کدام است تنت را
گفتا دو پهلو است و دو پا و دو دست و سر.
ناصرخسرو.
پرتو حالی که او هیزم نهاد
لرزه ای بر هفت عضو من فتاد.
مولوی.
رجوع به هفت اندام شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از هفت عضو
تصویر هفت عضو
بنگرید به هفت اعضا مجموعه هفت عضو ازاعضای بدن آدمی: (گفتم که هفت عضو کدام است تنت را گفتاکه: پهلوی است ودوپاودودست وسر) (ناصرخسرو)
فرهنگ لغت هوشیار